صدای سکوت

میخواهم پرواز کنم


باد با قدمهای لرزان خود برناله ی درختان زجه می زند

و سکوتی برلب پنجرۀ احساسم

می نشیند صدای خش خش برگها درگوشم می پیچد

به مانند قطره ی آبی که برآب سقوط می کند

و برتلالو شب می نالد.دیگردردریاچه صدایی نیست.



+نوشته شده در شنبه 12 آذر 1390برچسب:,ساعت16:56توسط نادیا | |